برای دل خودم می نویسم

زندگی دفتری از خاطره است. یک نفر در دل شب ، یک نفر در دل خاک. یک نفر همدم خوشبختی هاست ، یک نفر همسفر سختی هاست. چشم تا باز کنیم عمرمان می گذرد ، ما همه همسفریم

برای دل خودم می نویسم

زندگی دفتری از خاطره است. یک نفر در دل شب ، یک نفر در دل خاک. یک نفر همدم خوشبختی هاست ، یک نفر همسفر سختی هاست. چشم تا باز کنیم عمرمان می گذرد ، ما همه همسفریم

طعم تلخ خیانت

خیلی دلم برای زنهایی  که طعم تلخ خیانت رو چشیدند میسوزه کسانی که با وجود خیانت شوهرشون موندند به خاطر اینکه زندگیشون رو دوست داشتند بچشون رو دوست داشتند  ولی دارند ذره ذره آب میشن من میخام اینجا چند چیز رو بگم :


دوستای عزیزی که این مشکل رو دارین که به شوهرتون شک دارید اول تو خودتون بگردید ببینید نکنه خودتون بیماری شکاک بودن رو دارید و اگر نیازه به یه روانشناس مراجعه کنید و وقتی مطمئن شدید که سالم هستید و به این بیماری بد مبتلا نیستید بعد روی شوهرتون متمرکز بشید ....اول باید به چند سوال جواب بدید:

اینکه شوهرتون شما،فرزندتون و زندگیتون رو دوست داره؟فرد مسئولیت پذیری در قبال شما و زندگیتون هست؟ از هر تلاشی برای رفاه شما دریغ نمی کنه؟

بعد اینکه چه کارهایی می کنه که شما فکر می کنید داره بهتون خیانت می کنه؟ شک بدترین درده ...بهتون توصیه می کنم اول اینکه به هیچ وجه تو وسایل شوهرتون نگردید و تو موبایلش همش سرک نکشید این حرف از خودم نیست و بارها و بارها از مشاوران و روانشناسان شنیدم ولی بعضی مواقع یه چیزایی خیلی مشخصه مثلا زنی که مرتب به شوهرتون زنگ میزنه و میتونید کاملا تشخیص بدین که شوهرتون به بعضی تماسهاش جلوی شما پاسخگو نیست شوهرتون به شما هیچ میلی نداره بیشتر وقتش رو بیرون خونه میگذرونه و به هر بهونه ای میخواد از خونه بزنه بیرون و یا شواهدی می بینید که خیلی علنیه چون ما زنها خیلی در این زمینه تبحر داریم و خیلی خوب میتونیم موارد غیر عادی رو ببینیم پس در این مواقع به نظره من چند کار رو باید بکنید:

غرغر نکنید دعوا و داد و بیداد راه نندازید اینها باعث میشه شوهرتون بیشتر از شما دور بشه و باید یه مدت باهاش خوب رفتار کنید با محبت و مهربونی و کم کم بهش وارد بشید به هیچ وجه سر و صدا نکنید مو بایلش رو وسط نیارید و بگید زود باش بگو این کیه؟با اخم و گریه و داد و هوار همه چیز به هم میریزه باید صبوری کنید اول همینکه گفتم با محبت و مهربونی بیاریدش تو راه و در این زمینه هیچی بهش نگید بعد از یه مدت که احساس کردید نسبت به شما توجهش بیشتر شده و محبت و مهربونی شما به دلش نشسته و لی همه اون تماسهای مشکوک و کارهای مشکوک ادامه داره باید به خوبی بهش بگید که این کیه که همش زنگ میزنه (البته باید قبلش شماره رو یاداشت کنید و خودتون زنگ بزنید از تلفن عمومی که بفهمید واقعا اون شخص زنه  یا نه؟ بدون اینکه حرفی بزنید) و جوابش رو بشنوید و بعد بهش اعتماد کنید و باز هم باید محیط خونه رو پرمحبت کنید هر چقدر که جلوی خودتون رو بگیرید که عصبانی نشید و اخم و گریه در کار نباشه به نفع خودتونه چون با بداخلاقی شما شوهرتون مطمئنا جذب اون زن بیرونی خواهد شد چون اون نه تنها چون جدیدتره جذابتره بلکه با بداخلاقی های شما بیشتر و بدون عذاب وجدان و با بهونه ای که دستش میاد جذبش میشه و شما به این روند کمک خواهید کرد پس محیط خونه رو آروم کنید محبت کنید میدونم خیلی سخته خیلی خیلی خیلی زیاد سخته ولی باید این کارها رو بکنید اگر زندگیتون رو دوست دارید باید با این وضع مبارزه کنید ولی این مبارزه شکلش اینجوریه و جنگ و دعوا توش نیست .....چند اشتباه رو انجام ندید

- به هیچ فرد بیرونی که شما یا شوهرتون رو می شناسه و باهاش در ارتباطه هیچ نگید برای درددل یه دوست که رابطه خویشاوندی باهاتون نداره و ترجیحا شوهرتون رو نمی شناسه و همینطور نت گزینه های خوبی هستند.

- به هیچ عنوان به اون زن زنگ نزنید این اشتباه محضه که زنگ بزنید و با اون زن حرف بزنید و باهاش دهن به دهن بشید اینجوری به اون زن نشون دادین که تا حدود زیادی پیروز شده و تونسته شوهرتون رو از چنگتون در بیاره بزارید اون از شما شناختی نداشته باشه اینجوری بیشتر از شما حساب میبره و شخصیتتون رو به هیچ وجه خرد نکنید و به اون زن اصلا و ابدا زنگ نزنید این خیلی مهمه

- به هیچ وجه به اعضای خونوادتون و خونواده شوهرتون هم هیچی نگید .به قول یه دوستمون، دیگران در مشکلات خانوادگی فقط تماشاگرند و هیچ کاری نخواهند کرد.

- مرتب به شوهرتون نگید کی بود الان زنگ زد؟کی بود پیامک داد؟بزار ببینم چی میگین؟ چرا دیر میای؟چرا... چرا ...


و چند کاری که باید انجام بدید

- محبت و محبت و محبت ولی خیلی تابلو نباشه که شوهرتون متوجه بشه به آرومی باهاش حرف بزنید اگر دیر میاد خونه به آرومی بهش بگید که چرا دیر اومده یا اصلا هیچی بهش نگید فقط بگین شام آماده است برات بیارم ؟ خیلی باید صبور باشید

- اگر شاغل هستید که خیلی خوبه سرتون گرمه کارتونه ولی اگر خانه دار هستید باید از خونه به هر بهونه ای برید بیرون و اگر تو خونه هستید باید به یه کاری مشغول باشید که همش به این مسئله فکر نکنید.

- تو خونه که هستید جلوی شوهرتون گریه نکنید ناراحت نباشید سر بچه هاتون داد نزنید غذاهای خوشمزه درست کنید سفرتون رو رنگین تر پهن کنید و حسابی به شکم شوهرتون برسید از کار که میاد یه استقبال گرم یه شربت خنک اینها واقعا جواب میده

- باید شوهرتون رو به هر وسیله که میدونید دوست داره جذب خونه کنید به خودتون برسید از آرایش تا پوشیدن لباسهای زیبا و از نظر جنسی باید سعی کنید نیازهاش رو تو خونه برطرف کنید تا جذب بیرون نشه

- تفریح و رستوران و مهمونی رفتن رو بیشتر کنید و اگر کارتون بیرون از منزل زیاده کمش کنید

- برنامه ریزی کنید هر روز یکسری کارهایی که خوبه یک زن انجام بده و باعث شادی خودش و خوشامد شوهرش میشه انجام بده

- و مهمترین مسئله اینکه علت یابی کنید اینکه چرا چنین اتفاقی افتاده اینکه آیا شوهرتون بیماره یا هوسبازه یا شما براش کم گذاشتید خوشبختانه مقالات و مطالب مفیدی در این زمینه ها در اینترنت موجوده مطالعه کنید و سخنرانیهای مفید دکتر حبشی و دیگرانی که در مورد این مسائل صحبت کرده اند بسیار کمک کننده است

- اگر همه این کارها رو کردید و جواب نداد یعنی اغفال کردید محبت کردید باز جواب نداد باید بهش مستقیم بگید اونم به خوبی بهش بگید نه با دعوا به آرومی و بزارید که حرف بزنه و اگر انکار کرد دلایل و مدارکی رو که دارید عنوان کنید ولی باز هم به خوبی..اگر انکار می کنه خوبه بزارید انکار کنه بزارید بگه که دوستتون داره اونوقته که سعی می کنه دوست داشتنش رو بیشتر در عمل نشون بده برای اینکه به شما اثبات کنه مجبور میشه تاحدی ارتباطش رو با اون زن تغییر بده و صدای اون اینبار بلند بشه هر چی که شما محبت کنید و شوهرتون رو جذب کنید باعث میشه اون فرد سوم بیشتر عصبانی بشه و این به نفع شماست مطمئن باشید اگر خوب عمل کنید بعد از چند ماه میتونید این رابطه موازی رو از بین ببرید و این روابط حداکثر 8 ماه طول می کشند به شرط اینکه شما خوب عمل کنید

نمیدونم چقدر به مسائل دینی معتقد هستید ولی من به این عقیده دارم که قران خوندن و دعا خوندن و نذر کردن معجزه می کنه ختم 40 روزه سوره حشر و یا یس و نماز امام رضا (ع) و خوندن 40 روزه حدیث کسا که روایته غم رو از دل برمیداره و ... رو هم امتحان کنید 

حتما به یک مشاور خوب مراجعه کنید اونها روشهایی که باعث آرامش ما میشه رو خوب بلدند و بهمون میگن و از طرفی شاید شوهرتون فرد بیماری باشه و دکتر روانشناس بتونه اینو متوجه بشه و شما رو راهنمایی کنه پس با پرس و جو یک مشاور خوب رو پیدا کنید و به هر مشاوری هم اطمینان نکنید ....


به هر حال من به این عقیده دارم که تمام تلخیهای زندگی ما به شیرینی تبدیل خواهد شد اگر عاقلانه عمل کنیم و در مواقع مختلف درست تصمیم بگیریم صبور باشیم و از همه لحظات درس بگیریم و اینها امتحان الهیه که هر کس رو به طریقی آزمایش می کنه و تو قرانش همیشه به صابران مژده داده که خدا با اونهاست پس عجولانه تصمیم نگیرید.


موفق باشید


(دوستانی که رمز رو دارند حتما اگر پی نوشت پست"سیم آخر" رو نخوندید بخونید و بعدا نظر بگذارید ممنون)


نصیحتی به دختران مجرد در شرف ازدواج

این پست رو برای دختران مجردی میزارم که با خوندن یکسری وبلاگهای متاهلی واقعا از ازدواج ترسیده شدند و به هر کسی نمی تونن اعتماد کنن

یک دختر وقتی ازدواج می کنه فکر نمی کنه چه سرنوشتی در انتظارشه بخصوص اگر فرزند اول باشی که دیگه بدتر و اصلا از مشکلات زندگیهای متاهلی خبر نداری و بخصوص اگر وضعیت زندگی خونواده خودت و روابط پدر و مادرت خوب و دوستانه بوده و یا لااقل از اونجایی که تو یادت میاد همه چیز خوب بوده و یا پدر و مادری داشتی که هیچوقت جلوی بچه ها بحث نمی کردند و تو رو در دعواهاشون دخالت نمیدادند و از موضوع دعواشون با خبر نمی کردند .ازدواج یه هندوانه در بسته است هیچ کدوممون نمیدونیم چه چیز در انتظارمونه .دوران عقد و نامزدی هم شاید شناختی رو از یکسری اخلاق و روحیات همسرمون بهمون بده ولی تنها زندگی زیر یک سقفه که همه چیز رو روشن می کنه خیلیامون حتی بعد از گذشت 4-5 سال از زندگی مشترک هنوز همسرمون رو نشناختیم و خیلی از دعواها در زندگی زناشویی از همین ناشناخته ها سرچشمه میگیره و همش فکر می کنیم طرف مقابل دوستمون نداره ما زنها اغلب شوهرامون رو دوست داریم و خیلی کم میشه بگیم اصلا شوهرمو دوست ندارم مگر در شرایط خاص که مثلا دختر رو به زور شوهر دادن و سر سفره عقد نشوندن و یا بعده ازدواج طرف بیمار بوده و مثلا جنون داشته و دست بزن شدید داشته وگرنه در بقیه موارد به شوهرامون علاقه داریم و وقتی دعوا می کنیم دوست داریم خیلی زود تموم بشه و همه چیز گل و بلبل بشه شاید مردها هم همین خصیصه رو داشته باشن ولی به شکل خاص و مخصوص خودشون که برای ما زنها قابل درک نیست ....

 دختری که میخواد تازه ازدواج کنه و هنوز وارد زندگی نشده باید بدونه خیلی وقایع در پیش روش هست که روحشم ازشون خبر نداره چون قراره با یه فرد مریخی  زیر یک سقف زندگی کنه و مدتها طول میکشه تا خوب بشناسدش و بتونه باهاش کنار بیاد حالا مدت این کنار اومدن هم برای زوجهای مختلف فرق می کنه به تفاوت سنیشون به سطح فرهنگ و تحصیلات و ... بستگی داره ( من به یه چیزی که خیلی تو ازدواج عقیده دارم که باشه همشهری بودنه به نظره من همشهری بودن خیلی مهمه و خیلی میزان اختلافات رو کم و  تفاهمات رو زیاد می کنه ) بر حسب همه این فاکتورها و حتی شخصیت زوجها که بعضیا خیلی تو دار و مرموزترند و بعضیا برونگرا و سادهترند  مدت زمان این آشنایی طول می کشه. قبل ازدواج هم میشه یه سری شناختهای کلی پیدا کرد میشه تحقیق کرد و یه کلیتی از طرف به دست میاد ولی خیلی باید چشمها رو باز کرد و اگر کوچکترین چیز بدی رو مشاهده کردیم سریع ازش نگذریم و اینجور نباشه که به خودمون بگیم شاید فلان جور بوده من بد متوجه شدم شاید ....شاید...و بخوایم احساساتی بازی در بیاریم و عیب طرف رو، خودمون بپوشونیم یا وقتی میریم تحقیق کنیم انتظار نداشته باشیم حالا مثلا همسایه یا همکار طرف بخواد به ما یه عالمه اطلاعات دقیق بده و همه عیب های اونها رو بریزه رو .گاهی یه طفره رفتن از پاسخ به سوال ما یا یه جواب محتاطانه و نامشخص یه نشونه است مثلا همسایه طرف  بعد از یه عالمه تعریف میگه البته همه هم خوبی دارن و هم بدی، تو زندگی باید صبور بود و ... اینجوری وقتی میگه یعنی یه جای کار می لنگه باید اونجا رو پیدا کرد و ببینیم آیا میتونیم اون عیب رو پذیرا باشیم یا نه.... و واقعا اینکه میگن قبل ازدواج چشاتو خوب باز کن  ولی بعد از ازدواج چشماتو رو خیلی چیزا ببند درسته...خب انشالله که با چشمای باز  و با توکل به خدا و بعد از تحقیق بسیار و  انتخاب فردی که شرایط دلخواهتون رو داره بخونه بخت برید و  "یه شوهر خوب تو یقتون بیفته"


روزهای بعده عقد از جمله روزهای خیلی خوبه زندگیه من نمیگم بهترین روزهای زندگی چون به نظره من زندگی متاهلی هر چه سنش بالاتر میره عشق شاید شکلش یه کم تغییر کنه ولی عمقش بیشتر میشه ولی روزهای بعده عقد روزهایی که یه جوره خاصه یه جوره که قبلا تجربشو نداشتیدروزهای خوب و جذابیه که خاطراتش برای همیشه تو یادتون میمونه تو این دوران که تا زمان عروسی یه فاصله میفته (اگر فرض کنیم عقد و عروسی جدا باشه) دورانیه که فقط خوبیه همو می بینیم البته به مدت زمان بین عقد و عروسی و آشنایی قبل از عقد هم بستگی داره خب طبیعیه اگر دوران عقد 3-4 سال طول بکشه شرایط عوض میشه یا اگر مثلا دختر و پسر چند سال با هم دوست بودند بازم شرایط فرق می کنه .خب بسته به عرف و فرهنگ خونواده ها ممکنه یه سری حریمها و محدودیتها در روابط بعد از عقد باشه یا نباشه که من نمیخوام در این مورد صحبت کنم ولی میخوام اینو بگم که اگر در دوران عقد هم یکسری چیزهای بدی از طرف مقابلتون متوجه شدید که خیلی بده مثلا یه دروغ بزرگه یا اینکه فهمیدید مثلا آقا یه مشکل بزرگ داره باز هم ازش نگذرید میگم نگذرید نه اینکه برید طلاق بگیرید ولی سهل انگاری نکنید برید مشاوره  بشینید خیلی خیلی فکر کنید و اینکه هیچوقت و به هیچ وجه حرف مردم رو در تصمیمتون دخیل ندونید یعنی اگر تصمیم به جدایی گرفتین نگید حالا مردم چی میگن حالا زن دایی و دختر عمو و  دختر همسایه و ... چی فکر می کنن نه همه این افراد خیلی زود همه چیز براشون عادی میشه و اینقدر تو همه زندگیا مشکلات هست و همه مشکلات خاص خودشونو دارن که به جز یه مدت کوتاه دیگه به زندگی شما فکر نخواهند کرد شاید یه مدت همه حواسها رو ی شما باشه و حرف شما نقل همه مجالس ولی خیلی زود تموم میشه و اگر برای حالا یه مدت روی شما زوم باشه ولی بهتر از اینه که خودتونو یه عمر بدبخت کنید انشالله که باز هم دوران عقد خوبی داشته باشید این دوران خیلی خیلی خوبه همش گردش و تفریح و رستوران گردی و بوس و ... همش ناز و اشک و هدیه و قربون صدقه هم رفتن ولی دیگه چون عقد بسته شده باز از عیب های کوچولو هم بگذرید و اینها رو نبینید .خب دوران عقد برای بعضی زوجین گاهی مشکلاتی پیش میاد گاهی یکسری دلخوری ها و دل مکدریها پیش میاد بخصوص بین خونواده ها گاهی بر سر هیچ و پوچ مثلا میدونید چقدر زوجین تو دادگاهها سر وام ازدواج از هم جدا میشن خیلی عجیبه که حالا یه وام دو سه ملیونی میتونه زمینه دعوا رو فراهم کنه و بعد اگر هیچ کدوم از طرفین کوتاه نیان این مشکل هی عمیق تر میشه حتی به جدایی میرسه پس عاقلانه عمل کنید سر این موضوعهای الکی گیر ندین و کوتاه بیایید که نفعشو مطمئن باشید خودتون می کنید. و یه چیز دیگه اینکه دوران عقد رو طول ندید که این دلخوری ها بیشتر پیش میاد هر طور که شده سریع شرایط رو سر و سامون بدین و عروسی کنید و سعی کنید بیشتر از 2 سال طول نکشه ...خب انشالله که به خیر و خوشی دوران عقدتون هم پشت سر بزارید .


خب میرسیم به دوران متاهلی یه دوران عجیب و غریب ... اینو تو یه پست دیگه میگم که حرف برای گفتن زیاده خواهر...

یه خواهشی ازتون دارم)منظور از دوستانی که رمز رو دارند) که قبل از اینکه اینجا نظر بزارید پی نوشت پست قبل رو حتما حتما بخونید و تا نخوندید لطفا نظر نزارید و اگر دوست جدیدی هستید که اینجا رو می خونید اشکال نداره شما نظر بزارید.(چقدر کاراگاه بازی درآوردم)